اعضای هیئت علمی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی

استاد
تاریخ بهروزرسانی: 1404/02/18
سیدرحیم موسوی نیا
دانشکده ادبیات و علوم انسانی / گروه زبان انگلیسی
پایاننامههای کارشناسیارشد
-
گفتمان فمینیسم در متون عصیان و اعتراف نوشته سیلویا پلات
رحیم خلف رسن 782 -
شخصیت سرگردان و زن گمراه شده در نمایشنامه های منتخب یوجین اونیل و تنسی ویلیامز
سلام عبدالمحسن عبدالحسین 782 -
تصویر زن با نگاهی به کارناوال: بررسی فمینیسم مارکسیستی و اتوپیایی با روش های انقلابی پسامدرنیته در رمان شب ها در سیرک اثر آنجلا کارتر
سیدمصطفی بنی طرف کعبی 781 -
روان زخم در رمان ان-دبلیو اثر زادی اسمیت: خوانشی پسااستعماری
عباس ماهود محمد 781 -
مقایسه تطبیقی ساختار های روان شناختی روایت در فیلم دختر گمشده و مینیسریال چیزهای تیز
سعید پورراشد 781 -
نقد زیست بوم گرایانه ی رمان باران زاد نوشته ی ضحی کاظمی
مینا طهماسبی 781 -
شرق شناسی ادوارد سعید و بررسی مفاهیم خودانگاری و دیگرانگاری در رمان پهنای وسیعی از دریا اثر طاهره مافی
فاطمه ابلقی پور 781 -
نگاهی فوکویی به نقض قدرت پایین به بالا و مراقبت داخلی در رمان 1984 اثر جورج اورول
وجدان گاطع عبد 779 -
خوانشی لاکانی از پارانویا و از خودبیگانگی در رمان با کوه در میان بگذار اثر جیمز بالدوین
انتصار علی حمید الحلفی 779 -
بررسی پارودی پستمدرن سفرنامه مارکوپولو در رمان شهرهای ناپیدا اثر ایتالو کالوینو
بی بی مرضیه احمدزاده 779 -
خوانشی فوکویی از رابطه ی فناوری، نهادها و قدرت در رمان گهوارهٔ گربه اثر کورت ونهگات
سالم مونس شبیب 779 -
سرمایه داری متاخر و اسکیزوفرنیا در رمان سالار مگس ها اثر ویلیام گلدینگ از دیدگاه فردریک جیمسون
ذوالفقار حاتم حمیدی 779 -
بررسی بینامتنیت پست مدرن و تعالی انسانی در سیرک شب اثر ارین مورگنسترن
فاطمه رئیسی نافچی 779 -
مطالعه جنبه های پسااستعماری تقلید و ناخانگی در رمان موسم هجرت به شمال اثر طیب صالح
احمد ضاحی خلیفه الحیدری 779 -
آمیختگی و مقاومت در رمان دریای پهناور ساراگوسا اثر جین ریس: خوانشی پسااستعماری-فمینیستی
رسول محمد عبدالحسین المسلماوی 779 -
تعریف جدید زن و بازخوانی قدرت در نمایشنامه های جورج برنارد شاو
سیده انیس حسینی پور 779 -
بررسی ایدیولوژی در "پیرمرد و دریا" اثر ارنست همینگوی با رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی
فرخنده رضائی 779 -
خودفریبی مثبت در شاهزده خانم کوچولو اثر فرانسیس هاجسن برنت
سجاد الدیراوی 778 -
شناسایی محرک های فلج شدگی در مجموعه داستان «دوبلینی ها»اثر جیمز جویس: خوانشی بر اساس جامعه شناسی رابطه ای بوردیو
زهرا شجری 778 -
بررسی مکانیسم های دفاعی ناسازگار در مجموعه داستان 'مترجم دردها' اثر جامپا لاهیری با رویکرد روانکاوی
راضیه سلیمی 778 -
نقشه نگاری رمان شمال غرب اثر زادی اسمیت: سازوکار هویت سیاسی و فضاسازی ادبیات پسا استعمار در فرآیند جهانی سازی
شهرزاد دهقان 778 -
بررسی «همزاد» اثر داستایوفسکی و «باشگاه مشت زنی» اثر پالانیک: تحلیلی روانکاوانه و تطبیقی
الا باورصاد 777 -
عنصر ابهام در شعر رابرت فراست: تاثیر داروینیسم و حضور رگه های پسامدرنیته
مرتضی شهرک زاده 777 -
پراکندگی هویت فرهنگی در جامعه ی پسااستعماری: بررسی رمان سووشون نوشته ی سیمین دانشور
الهه جامعی 777 -
تحلیل گریز از نقش های جنسیتی شکل یافته در جامعه: بررسی نمایشنامه هملت اثر ویلیام شکسپیر بر اساس نظریه سیمون دوبووار
قاسم عباس 777 -
از نیهیلیسم تا ابسورد : بررسی تطبیقی عمر خیام و ساموئل بکت
حسین سماعی 777 -
تمثیل مربوط به استعمار در ادبیات کودک: مطالعه و بررسی کتاب های جنگل اثر رودیارد کیپلینگ
مهسا خورسندی 776 -
سفر قهرمان دختر یتیم در ادبیات کودک قرن بیستم: از قصه های عامیانه تا داستانهای واقع گرا
فهیمه کشاورز 776 -
شکسپیر و تئاتر روان: بررسی کهن الگویی نمایشنامه های قصاص، نیکوست هر آنچه پایانش نکوست، و ترویلوس و کرسیدا
فرشاد صدیقی نیا 776 -
مطالعه ی انتقادی مفهوم مقاومت در آثار میشل فوکو و ادوارد سعید
ساسان طالبی ساروکلایی 776 -
از ایرلندی بودن تا جهانی شدن: مطالعه ی پسا استعماری رمان "چهره ی مرد هنرمند در جوانی" اثر جیمز جویس
مهسا محمدی نیا 775چکیده: تجربه مردم ایرلند از پدیده استعمار همواره توجه بسیاری از محققان حوزه ادبی را به خود جلب کرده است ومطالعات ایرلند را در زمره موضوعات پرطرفدار ادبی قرار داده است. از همین روی، رمان جیمز جویس بستری را برای علاقه¬مندان این حوزه فراهم می¬سازد که رویارویی یک ایرلندی را با این پدیده بررسی کنند. بر این مبنا، این تحقیق تلاشی است بر مطالعه پسا استعماری آن بخش از جامعه ایرلندی که در رمان به نمایش گذاشته شده است. به همین منظور پژوهشگر به بررسی فرایند رشد فکری استفن در فضای مدرن و استعماری رمان پرداخته است. شایان ذکر است که تحلیل¬های پیشین در زمینه آثار جویس، در تحقیق حاضر تاثیر بسزایی داشته است، چرا که روند شناخت مسائل بنیادی در مورد این نویسنده بزرگ را تسریع و تسهیل ساخته است. در ابتدای امر گزیده مختصری از تاریخ ایرلند که در برگیرنده نخستین سالهای استعمار تا اعلام استقلال ایرلند بود ارائه شد. این تاریخچه کوتاه پژوهشگر را یاری کرد که نگاه ژرفتری به احساسات ملی شخصیت اصلی داستان داشته باشد. سپس نشانه های متنی که حاصل بررسی صفحه به صفحه رمان بودند در گروه¬های مختلف ارائه شد. این نشانه ها زمینه را برای تعریف حس ایرلندی بودن استفن فراهم آورد و نارضایتی او را از فقدان ها و هدر رفت¬های ملی مشهود نمود. در نتیجه برخی از تعاریف پسااستعماری هومی بها بها پژوهشگر را در توجیه رفتارها و نگرش¬های ملی استفن یاری داد. احساس عدم تعلق استفن به ایرلند در پرتو ایده ناآشنایی (غریبگی) بهابها روشن شد و او را به عنوان یک مهاجر در سرزمین خود به تصویر کشید. حس سرگردانی و عدم تعلق به خانه ملی خود به عنوان دلایلی منطقی برای مهاجرت استفن شمرده شدند. جدایی احساسی استفن از خانواده یا ریشه های قومی¬اش گواهی بود بر این ادعا که او بخشی از هویت بومی خود را به فراموشی سپرده است. ناباوری دینی استفن و کناره گیری¬اش از مذهب کاتولیک بخش دیگری از حس ایرلندی بودن او را زیر سوال برد. چراکه از دیدگاه بسیاری از منتقدان، مذهب کاتولیک بخش جدایی ناپذیری از هویت ایرلندی می¬باشد. رویایی او با مفهوم زبان و چالش¬های هویتی¬اش در این مسیر با مفهوم تقلید بهابها توجیه شد. به طوری که تقلید مبالغه آمیز مستعمره هویت خود و حتی استعمارگر را به چالش می¬کشد. بنابراین، تنها راه فرار استفن از این حس عدم تعلق، سرگردانی و بی هویتی چنگ انداختن به ریسمان هنر بود. پای نهادن در مسیر هنر او را یاری می¬دهد که چهره کلیشه ای که به عنوان یک مستعمره برای او تعریف شده است را تغییر دهد و هویت خود را به جهان معرفی کند. در همین راستا تعریف کاملی از جهانی شدن و دلایل آن ارائه شد. لازم به ذکر است که برای دستیابی به این چهره جهانی، استفن ابتدا چهره بومی خود را شناخت و سپس از تمامی موانع ملی گذشت تا از یک شهروند ایرلندی به شهروندی جهانی تبدیل شود.
-
خوانش مارکسیستی مفهوم "باخودبیگانگی" در خوشه های خشم اثر جان اشتاین بک
فروغ کتوئی زاده 775پایان نامه حاضر درباره بررسی مارکسیسیتی مفهوم "باخودبیگانگی"، علل و نشانه های آن در خوشه های خشم اثر جان اشتاین بک است. این رمان که در دهه سی طی "بحران اقتصادی" آمریکا معروف به "رکود بزرگ" و همزمان با پدیده ی طوفان های شن معروف به "داست بول" نوشته شده، داستان زندگی خانواده ای به نام جاد را بازگو می کند که مجبوربه ترک سرزمین خود ایالت اوکلاهما، و مهاجرت به کالیفرنیا شده اند. دشواری های راه مهاجرت و مصایبی که در کالیفرنیا انتظار آن ها را می کشد، از اثرات سلطه ی نظام سرمایه و روش های تولیدی در آن است که نهایتا به پیدایش پدیده ای به نام "باخودبیگانگی" می انجامد. زندگی اعضای خانواده ی جاد نمایانگر زندگی مردم آمریکا در دهه ی سی و کشمکش آنان با این پدیده است. فصل دوم، به عوامل پیدایش "باخودبیگانگی" مانند افزایش تقسیم کار، کار مزدوری و انباشت سرمایه در دست عده ای معدود در این اثر پرداخته می شود. این عوامل سبب بروز نشانه های این پدیده در خانواده ی جاد و جامعه ی آن ها می شود. در سطح فردی، این علائم تحت عنوان "باخودبیگانگی فردی" در فصل سوم بررسی شده است و مبنای بحث بر نظریات اریک فروم استوار است و بازتاب آن را در ناتوانی خانواده ی جاد در مهار نیروهای وارد بر زندگی ایشان می توان به معاینه دید. در سطح اجتماعی، علائم پدیده ی مذکور با توجه به نظریات گئورگ لوکاچ در بحث "شی وارگی" و روابط شی واره شده در فصل چهارم تحت عنوان "باخودبیگانگی اجتماعی" بحث و بررسی شده است که نمود آن در دوپارگی جامعه، دورافتادگی اعضای آن از یکدیگر و حرص و طمع صاحبان سرمایه برای کسب سود بیشتر تجلی می یابد. شکاف طبقاتی و جنگ کشاورزان و صاحبان بزرگ سرمایه در اوکلاهما و فشاری که این طبقه به عنوان طبقه ی فرادست در کالیفرنیا برای تولید بهره ی بیشتر به مهاجران تحمیل می کند، از نمودهای بارز "باخودبیگانگی اجتماعی" است. هر چند نویسنده آن پدیده را را به وجه احسن در رمان فرانمایی کرده است، همسو با مارکسیست ها بر این باور است که این بحران جز با بازگشت به اصل انسان یعنی مفهوم "موجود نوعی" زیر نگینی در نمی آید. این ویژگی که معرف حقیقت وجودی انسان و عامل شکل گیری هویت اوست به صورت بالقوه در نوع بشر وجود دارد و یکپارچگی افراد یک جامعه در مقیاس کوچک و کل جامعه بشری در مقیاس وسیع تر به مرور سبب بالفعل شدن آن می شود. ارتباط، عشق و درک متقابل که در گرو یکرنگی و همکاری متقابل افراد جامعه است، در مقابله با بحران "باخودبیگانگی" موثر واقع خواهد شد. امید به حل این بحران به وضوح در صحنه ی پایانی رمان آن جا که روزاشارون به هم نوع گرسنه خود شیر می دهد و بدین وسیله محبت خود را به او ابراز می کند قابل دریافت است.
-
ایدولوژی و سرنوشت در رمان «زمین پست» اثر جومپا لاهیری: بررسی فردیت، رویای آمریکائی و فرآیند همسان گردی
ساسان حیدرزاده 775جومپا لاهیری آثاری داستانی را به جهان ادبیات عرضه داشته که هر منتقد علاقمند به حوزه مهاجرت میتواند جهت دریافت مشاوره به آنها مراجعه کند. مسالهی خود تطبیقی با فرهنگ سرزمین میزبان مسالهای بسیار مهم برای نویسندگان داستان های مهاجرت است.شایان توجه است که هر عمل تطبیقگرایانه مفهومی ایدئولوژیک دارد که در بین خطوط متن نمایان میشود؛ بر این اساس، آخرین رمان لاهیری، سرزمین پست اثری است که در آن درونمایههای مرتبط با مسائل مهاجرت قابل شناسایی است: چندتباری (چند نژادی)، تطبیقگری و اثر ایدئولوژی بیگانه بر مهاجران. با توجه به بستر فرهنگی ایالات متحده تطبیقگری مسلما با قدرت جاذبهی ایدئولوژی رویای آمریکایی مرتبط است. به عنوان یک ایدئولوژی، رویای آمریکایی شخصیتهای رمان سرزمین پست را به منطبق شدن با موازین فرهنگی کشور میزبان وامیدارد و در مواردی باعث ناخرسندی در این شخصیتها میشود. نتیجتا این حس نارضایتی باعث میشود که شخصیتها به سمت ارزشهای فرهنگ ملیشان بازگردند. در مواردی دیگر ایدئولوژی مذکور افراد را به شخصیتهای فوق فردگرا تبدیل میکند.در مورد روند تطبیقگری فرهنگی در کشور آمریکا میتوان گفت که سوبهاش و گاری در خلاف جهت هم حرکت میکنند. تطبیقگری بیش از حد و دنبال کردن رویای موفقیت حرفهای گاری را به شخصیتی تنها و ناخشنود تبدیل میکند درحالیکه سوبهاش تلاش میکند که به موقعیتی بینابینی با توجه به تناقضات دو فرهنگ دست پیدا کند و در دههی هفتاد زندگیاش به حالتی فرا ملیتی دست مییابد. فرزند دختر این زوج بلاست که سبک زندگی کولیوار را برمیگزیند و در سطح کشور سفر میکند و در فواصل نامشخص و به مدتی کوتاه به خانه بازمیگردد. سبک زندگی خانه به دوش بلا نتیجهی شوک روحی و عاطفی رها شدگی در سنین پایین است. بازگشت نهایی او به خانه و ورود او به رابطهی عاشقانه با درو نقطهی پایانی برای پرسهزنیهای این شخصیت است. اینگونه میتوان نتیجه گرفت که همهی این شخصیتها با وضعیت بینابینی خود دست به گریبان هستند.در پایان هرکدام به طریقی به رهایی میرسند و به حس ناخرسندی خود فائق میآیند ولیکن تعابیر متفاوتی در مورد پایان داستانی این شخصیتها در روایت رمان سرزمین پست میتوان ارائه داد.
-
کاربردپذیری و تغییر پارادایم ارزشها در خوانش پسامدرنیته از حماسه: مطالعه تحلیلی شاهنامه فردوسی و بهشت گمشده میلتون
سعید رزمجویی 774نظریه اسطوره به بررسی تاثیر و نحوه کارکرد اسطوره در آثار فرهنگی بر روی خواننده میپردازد. بعلاوه، نحوه درگیر شدن خواننده با اسطوره که تاثیر آن منجر به شکلدهی هویت فرهنگی (در این مطالعه هویت ملی) خواننده میشود را نشان میدهد. با استفاده از نظریه جوزف کمبل، کارکرد اسطوره در شعر حماسی بررسی شده است. در پی آن، تاثیر این کارکرد در بافت و زمینه پسامدرنیته نیز ارزیابی شده است. شرایط پسامدرن، آنچنانکه ژان فرانسوا لیوتار به تعریف آن میپردازد به معنی عدم باورمندی به فراروایت در فلسفه غرب میباشد. اسطوره که جان و جوهر معنی بخشی (فراروایت) در اشعار حماسی میباشد، دانشی از نوع روایتگری به خواننده میدهد که ضرورتی برای معنی شعر به شمار میرود. بعلاوه، در پرتو نگرش پسامدرنیته اعتبار این دانش القا شده به خواننده ارزشیابی میشود. در این راستا، چهار اسطوره کلیدی جهان باستان بهصورت کلی در آثار بهشت گمشده جان میلتون و شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی به بوته آزمایش پسامدرنیته نهاده شدهاند تا ارزش و کارکرد آنها در شکلدهی معنی که خود منجر به شکلدهی هویت خواننده میشود، آشکار گردد. در نتیجه کار، تاثیر آن بر روی حماسه بهطور عام ارزیابی خواهد شد.
-
از آرمان گرایی تا واقع گرایی: گفتمان علمی التوسری در نمایش نامه های "سرباز شکلاتی" و "سرگرد باربارا"
مینا اعتمادنژاد 774محور اصلی مطالعه پیش رو، حیطه فلسفه آلتوسری می باشد. اسلوب تجزیه و تحلیل آلتوسری طریقه ی اعمال قدرت حکومت ها را به واسطه ی ابزارهای حکومتی ایدئولوژیک (آی اس ای) و ابزارهای حکومتی سرکوب گر(آر اس ای) مورد بررسی قرار می دهد. روش شناسی آلتوسری و دیگر مارکسیست های غربی، با انحراف از مسیر مارکسیسم اولیه با تاکید بر مناسبات اقتصادی، به شیوه های ساخت و بازآفرینی گفتمان ایدئولوژیک حکومتی در جوامع سرمایه داری می پردازد. لویی آلتوسر کلید واژگانی همچون ابزارهای حکومتی ایدئولوژیک، ابزارهای حکومتی سرکوب گر، مانع هستی شناسی، فراتعیین و فراخوانی را برای ارائه وسنجش شیوه های کاربردی حکومت ها برای بازآفرینی ایدئولوژیک و ترغیب شهروندان به پذیرش استعمار ارائه می دهد. در بحثی نافذ آلتوسر عنوان می کند که گفتمان های ایدئولوژیک، افراد را از درک صحیح وضعیت خویش باز می دارد. حال آنکه، گفتمان های علمی، به عنوان شیوه های عملکرد رویکردهای مارکسیستی، افراد را با درک واقع بینانه تری از محیط خویش مواجه می سازد. با در نظر گرفتن این پیشینه، این مطالعه بر آن است که به کشف و مباحثه عناصر التوسری دستگاه ایدئولوژیک حکومتی و گفتمان های آرمان گرایانه و علمی نمایش نامه های" سرباز شکلاتی"و "سرگرد باربارا " اثر جورج برنارد شاو بپردازد. این پژوهش استدلال می کند که در این دو نمایش نامه، در حالی که آر اس ای خانوادگی ، آر اس ای فرهنگی و آر اس ای سیاسی در حال تولید گفتمان های ایدئولوژیک می باشد، در مقابل گفتمان علمی که این گفتمان ها را به چالش و تحلیل می برد قرار می گیرد. برخورد میان این دو ایده ی متناقض مورد تحلیل قرار گرفته است وبرنده نهایی همان گفتمان علمی است که مورد حمایت برنارد شاو می باشد.
-
عناصر روایی داستان قرآنی خلقت در پرتو روایت شناسی ژنت
فاطمه مرادی 774چکیده:
مطالعه حاضر در تلاش است تا تحلیل ساختار گرایانه ای از روایت داستان قرانی خلقت را براساس مدل بررسی روایی ژرار ژنت ارائه دهد.ژنت گفتمان را نوعی فعل گسترش یافته تلقی می کند وهمانطورکه فعل کوچکترین نوع روایت است روایت نیز نمونه گسترش یافته یک جمله است, و همانطور که فعل دارای سه جنبه زمان , وجه و حالت است او نیز روایت را تحت همین سر فصلها مورد مطالعه قرار می دهد. مطالعات روایت شناختی قصص قرانی, مارا به روشها و استراتژی هایی مجهز می کند که می توانند جنبه های ادبی قصص قرانی را بر روایت شنو نمایان سازند. روایت شناسی بعنوان روشی ساختارگرایانه می تواند مدل و چهارچوبی کاربردی برای تعریف, طبقه بندی , توصیف ,تحلیل و بررسی و ارزیابی دقیق قصص قرانی ارائه دهد تا زمینه ای علمی و کار آمدتری در راستای درک قران فراهم آید.متن روایی مورد مطالعه در این پایان نامه شامل مجموعه آیات مربوطه است که بر اساس ترتیب نزول مرتب شده¬اند (تنزیل). محو شدگی راویان, قابلیت اطمینان به آنها و بررسی تمرکزروایی آنها تحت عنوان عناصر راوی و کانونی سازی مورد بحث قرار گرفته¬است .وجود سیر خطی علیرغم پراکندگی در متن روایی داستان خلقت , ریتم و سرعت روایتگری و سبک روایی پر تکرار تحت زیر شاخه¬های عنصر زمان با نامهای ترتیب, امتداد زمانی و بسامد مورد بررسی قرار گرفته¬اند.
-
ادبیات علمی-تخیلی و نقد پسااستعماری: تحلیل رمان حکایت های مریخ اثر ری برادبری
الهام شیشه بر 774حکایت های مریخ اثر ری بردبری، رمانی علمی-تخیلی و اپیزودیک است که داستان استعمار کره مریخ به عنوان یک قلمرو جدید آمریکایی، مهاجرت و اسکان آمریکایی ها، و رویارویی آنها با بومیان مریخی و سرزمین مریخ را روایت می کند. این رمان که اولین بار در سال ۱۹۵۰ به چاپ رسید، مستعمره شدن آمریکا در گذشته را در زمان آینده و در استعمار سیاره مریخ منعکس می کند. بردبری علاوه بر اشاره به معضلات استعمار و مهاجرت در طول تاریخ ایالات متحده، مسائل معاصر آمریکایی ها به عنوان اولین ملت پسااستعماری جهان، را مورد خطاب و چالش قرار می دهد. اپیزودهای رمان بین سال های ۱۹۹۹ و ۲۰۲۶ در کره مریخ و ایالات متحده به وقوع می پیوندد و با انقراض نژاد بومیان مریخ و نابودی منظره های بکر آن و در حالی که تنها جمعیت اندک و پراکنده ای از انسان ها برای ادامه زندگی مجبور هستند با آوارگی و بیگانگی دست و پنجه نرم کنند، پایان می یابند. این رمان ظرفیت های زیادی برای اعمال تحلیلی پسااستعماری دارد چرا که بر موضوعاتی همچون گرایشات توسعه طلبانه، مسئله قلمرو، مهاجرت، نژاد، و هویت تاکید دارد. این مطالعه چنین مفاهیم زیربنایی ای را در حکایت های مریخ از طریق تحلیل رابطه ی سه گانه و معنی دار میان سرزمین مریخ، بومیان مریخ، و انسان های ساکن مریخ، مورد بحث و بررسی قرار می دهد. سرزمین فرازمینی مریخ که بردبری خلق کرده است، فضایی نمادین است، که در آن سرزمین های واقعی و خیالی با هم هم پوشانی دارند. رویارویی انسان ها با مریخی ها یا بیگانگانی که "دیگری" محسوب می شوند، عامل دیگر با اهمیت در داستان است. عملکرد این عامل ارائه استعارههایی از تقابلات فرهنگی، چگونگی فرآیند "دیگری سازی"، تقلید، و نگرش های نژادی در دنیای واقعی و به طور خاص در گذشته و حال حاضر ایالات متحده می باشد تا وسیله ای باشد برای شنیده شدن صدای گروه هایی که به حاشیه رانده شده و یا نادیده گرفته شده اند. این رمان نه تنها سرگذشت تراژیک سرزمین مریخ و بومیان آن را به نمایش می گذارد، بلکه مصیبت های انسانهایی که ساکنین جدید سیاره می باشند را روایت می کند. بردبری تصویری از میراث کوچ نشینی ملت آمریکا ارائه می کند. تصویری که نشان می دهد اعضای ملتی که نه از نظر نژادی و نه از نظر تاریخی ارتباط و اشتراکی با هم ندارند و در کنار آن فقدان وابستگی های شخصی به یک نطقه جغرافیایی مشترک، هویت ملتشان را شکل داده است.
-
تاثیر متقابل حوزه های هستی شناختی و نظریه ی جهان های ممکن در شهر های بی نشان ایتالو کالوینو
معصومه باجی 774با توجه به مولفه¬ی غالب فرامدرن¬گرا و اهمیت بی¬سابقه¬ی بعد فضا در علوم انسانی و اجتماعی در سه دهه¬ی اخیر، پژوهش پیش رو بر آن است که تخیلی بودن را به عنوان مسئله¬ای میان رشته ای در عطف برون متنی و درون متنی فضای شهرهای بی¬نشان موردمطالعه قرار دهد. همانا مولفه¬ی غالب فرامدرن¬گرایی، مولفه¬ا¬ی وابسته به هستی شناسی است که وجه تمایز آن از مولفه¬ی وابسته به شناخت¬شناسی مدرن گرا میباشد. شهرهای بی¬نشان به عنوان یک متن داستانی فرامدرن¬گرا، روایت¬وار به توصیف فضا یا مکان داستانی پنجاه وپنج شهر می¬پردازد که ساختار وابسته به هستی شناسی پیچیده¬ای دارند. این رساله به اتبیین این موضوع میپردازد که شیوه¬ی انتقال ساختار متمایز این شهرها از گوینده به خواننده و شیوهی توصیف آنها بر مبنای ادغام مفاهیم فلسفی و روایت شناسی میباشد. بنابراین، به منظور تبیین سبک انتقال عطف این شهرها، تعریفی از تخیلی بودن ارائه میشود که ارتباط میان گوینده و خواننده و تاثیر این ارتباط در جهان متن را با استفاده از مفاهیم فلسفی و روایت شناسی نشان میدهد. علاوه بر این، با استفاده از منطق انشعاب و منطق انطباق شهرها به ترتیب به عنوان جهانهای ممکن و جهانهای داستانی بررسی میشوند که وجه تمایز این جهانها عطف برون متنی و درون متنی آنها است .به عبارتی، تاثیر دو منطق انشعاب و انطباق برگرفته از عطفی است که به جهان درون متن یا خارج از آن دارند .شهرها به عنوان جهانهای ممکنی که منطق انشعاب ارتباط آنها را با جهان خارج از متن تعیین میکند، در مقایسه با فضاهای دورهی فرا مدرن ازجمله: فضاهای اجتماعی، دگر فضاها و ویران شهرها ساختارهای مشابه¬ی دارند .این در حالی است که عطف درون متنی شهرها طبق منطق انطباق آنها را تبدیل به جهانهای داستانی می¬کند که ساختار هستی شناسی مستقل از جهان بیرون از متن آن ها برگرفته از منطق انطباق است و براساس ساختار عمودی فضا و ساختارهای وابسته به هستی¬شناسی شهرها تحلیل میشود. درواقع، هدف از این رساله بررسی این موضوع است که فضای داستان شهرهای بی¬نشان را می¬توان با ادغام مفاهیم فلسفی و روایت-شناسی به وضوح بررسی کرد.
-
بیگانگی و جستجوی هویت در رمان خانه ای برای آقای بیسواس اثر و.س. نایپل
سمانه خشه 773هدف از این مطالعه بررسی موضوع بیگانگی و جستجوی هویت در شخصیت اصلی رمان «خانه ای برای آقای بیسواس» اثر و.س. نایپل است. این رمان پسامدرن مانند بسیاری از رمانهای پسامدرن دیگر حول موضوعات انزوا، ازخودبیگانگی و تلاش انسان جهت بازیابی استقلال و هویت از دست داده خویش در جامعه ای چند فرهنگی است. آقای بیسواس در چنین جامعه ای هویت و استقلال خود را از دست می دهد. ترینیداد جامعه ای است متشکل از افراد مختلف با فرهنگها، باورها، ایدئولوژی ها و طبقات متفاوت اجتماعی که از نظر لوکاش، منتقد مارکسیست، در چنین جامعه ای شاهد ناسازگاریها و کشمکشهای بسیاری میان طبقات مختلف جامعه هستیم. رمان « خانه ای برای آقای بیسواس» نیز این مشکلات را در جامعه مستعمره هندی ترینیداد به تصویر می کشد. جامعه ای که با باورها، خودکامگی ها وخرافات اشتباه خود دست و پنجه نرم می کند. بیگانگی و عدم استقلال آقای بیسواس براساس تئوری های بیگانگی ملوین سیمن و کارل مارکس مورد بررسی قرار گرفته شده است. خانواده تولسی نماد طبقه¬ی مرفه و حاکم جامعه با باورهای غیرقابل قبولی است که طبقه زیردست را تحقیر و استقلال و هویت آنها را پایمال می کند.آقای بیسواس از ناتوانی و بی هنجاری _دو مفهوم بیگانگی سیمن_ رنج می برد و به دلیل فشارهایی که خانواده¬ی تولسی با هنجارهای نادرست آنها بر او وارد می کنند، او را دچار مشکلات روحی و روانی می کنند و حتی به او برچسب دیوانگی هم زده می شود. با وجود تمامی موانع آقای بیسواس با تکیه بر خلاقیت و توانایی خود نهایت تلاش خود را برای بدست آوردن هویت خود بکار می بندد. این بزرگترین راهکار نایپل به تمامی افرادی است که تحت سلطه قرار گرفته اند.
-
هویت جنسیتی و نابرابری جنسیتی(ارتباط بین ساختار جنسیت و ساختار طبقات اجتماعی) در رمان اتاقی با چشم انداز نوشته ی ای ام فورستر
هدیه حمیدفر 773
پژوهش پیش¬رو بر آن است تا به تحلیل تک¬تک شخصیت¬های زن رمان «اتاقی با چشم¬انداز» نوشته¬ی ای.ام. فورستر بپردازد و به طور خاص، شخصیت لوسی هانی چرچ را مورد مطالعه قراردهد. در رساله حاضر، شخصیت های زن رمان اتاقی با چشم¬انداز، از دو منظر وابسته¬ی هویت جنسیتی و ساختار جنسیتی قدرت بررسی شده¬اند تا نمود نابرابر آن ها در تقابل با جنس مخالف در رمان یاد شده به تصویر کشیده شود. بدین ترتیب نگارنده، به منظور مطالعه¬ی نحوه¬ی پیدایش مقوله¬ی هویت جنسیتی از اندیشه¬های هویت اجتماعی در شکل¬گیری هویت فرد در بافت اجتماعی و از اندیشه¬های منتقدین فیمنیسم در تکامل مقوله¬ی جنسیت به عنوان ساختاری اجتماعی ، بهره برده است. همچنین، این پژوهش با به کارگیری نگرش های مارکسیست فیمینیسم در مورد وابستگی جنسیت به طبقه-ی اجتماعی، برآن است تا فرضیه¬ای در مقابله با اندیشه¬هایی که سعی بر مستند سازی مردسالاری در تاریخ دارند، ارائه دهد. در این راستا نگارنده،به تحلیل تاثیر اندیشه¬ی مردسالاری بر شخصیت¬های مختلف زن در رمان یادشده می پردازد و نیز راهبردی که مکتب نامبرده در تحمیل درک زنان از هویت خویش پیش گرفته تا آنان را در مقام دون خود حفظ کند، مورد مطالعه قرار داده است. گرچه این رمان در دوره¬ی ادوارد و هم زمان با جنبش آزادی زنان نوشته شده است، شخصیت¬های زن رمان فورستر نمونه¬ای بی¬کم و کاست از قالب فکری دوره ی ویکتوریا هستند و حول محور عقاید این دوره پیرامون اختلاف طبقات اجتماعی و رموز منش شایسته می¬چرخند. در ادامه، شخصیت-های زن رمان یادشده، مطابق خاستگاه طبقه ی اجتماعی خود رفتار می¬کنند حال آنکه اعمالشان در اختیار و تحت سلطه¬ی مردان زمان خود است. هویت زنانه، در پاسخ به مقتضیات اندیشه ی مردسالاری که با ظهور نظام سرمایه داری تحکیم شده بود، دستخوش اصلاحات گوناگونی قرار گرفت. در داستان اتاقی با چشم¬انداز، لوسی هانی چرچ از بلاتکلیفی که در رفتارش هویداست، رنج می¬برد. مادامیکه در جمع اشرافی¬ها و به خصوص سیسیل وایز، نامزدش، قرار می گیرد، رفتارش را با ارکان طبقه¬ی اجتماعی خود تطبیق می¬دهد و به محض ازدواج با جورج ایمرسون که جامعه¬گرایی شناخته شده است از آن جمع روی می گرداند.
بدین ترتیب، وابستگی شخصیت لوسی به شخصیت¬های مرد مکمل او در داستان، فرض داشتن هویتی مستقل برای او را باطل می¬کند. در همین راستا، ادعای مارکسیست فمینیست ها در باب خط¬زدن نابرابری¬های اجتماعی که با ظهور سوسیالیسم به وجود آمد رد می شود چرا که وابستگی عقاید مردسالاری به جبرگرایی زیستی قبل از روی کار آمدن سیاست وجود داشته است.
-
بررسی روانشناختی قتل در رمان "و دیگر هیچ کس نبود" اثر آگاتا کریستی: رویکردی روایت شناختی
علیرضا خالق پناه محمداباد 773این تحقیق با استفاده از روش "روایتشناسی روانشناختی" به بررسی فرآیند خواندن در خوانندگان متون ادبی با توجه به عناصر متنی موجود در رمان آگاتا کریستی با عنوان و دیگر هیچ کس نبود میپردازد. در این تحقیق دو بعد از مبحث روایتشناسی یعنی "راوی" و "طرح یا رویدادهای داستان"، بر اساس ملاحظات مربوط به فهم گفتمان، مانند "اشکال استنباطی"، "نشانگرهای مرجوعی" و "فرآیندهای ذهنی" در رمان یاد شده تجزیه و تحلیل شد. آنچه که به عنوان مدعا در اینجا مطرح میشود این است که داستان، زمانی به شکل نهایی خود میرسد که خواننده آن را به صورت متنی در نظر بگیرد که ایشان در آن در حال گفتگویی واقعی میباشد. بر اساس ایدههای زبانشناختی، "همکاری محاورهای" و همچنین "برداشت ذهنی محاورهای"، پارهای فرضیه در مورد روش فرآوری داستان توسط خواننده مطرح شد. یکی از اهداف این تحقیق، اثبات امکان مربوط ساختن پارهای از روشهای علمی به مطالعات ادبی است، به گونهای که بتوان چارچوبی مجزا برای مطالعات علمی ـ ادبی تعریف کرد. همچنین، با نگاهی به آثار منتقدی به نام شدمیت، بر آن شدیم تا به نوعی چارچوب اسلوب شناسانهی بین رشتهای اشارهای کنیم که در آن فرآیند ذهنی مربوط به متون ادبی مورد توجه باشد. بر اساس آنچه که مدعای این تحقیق میباشد، خواننده، "راوی یا گویندهی داستان" را به عنوان فردی در نظر میگیرد که در حال انجام محاورهای واقعی با ایشان است. برای اثبات این مدعا ابتدا هرگونه رابطهی احتمالی بین راوی و خواننده و همچنین بین راوی و فضای داستان بررسی خواهد شد. سعی محقق بر این بوده است تا روایت را به عنوان ترکیبی از داستان و راوی مشخص کرده، سپس چگونگی جزییات روایت مانند شخصیتها، فضای داستان، رویدادها و غیره را به راوی نسبت دهد. همچنین، طرح داستان و رویدادهای آن نیز نه به عنوان نوعی ویژگی مربوط به متن یا نویسنده بلکه به عنوان تجزیه وتحلیلی از جانب خواننده در نظر گرفته میشود که بر اساس دانش و تجربههای شخصی ایشان میباشد. بنابراین، جهت بررسی طرح داستان و رویدادهای واقعه، نادیده گرفتن خواننده و فرآیندهای ذهنی ایشان غیر ممکن است. میزان همزادپنداری خواننده با عناصر داستان مانند راوی و فضای روایی و درگیری ذهنی با این عناصر نیز در فرآیند شکلگیری طرح داستان توسط خواننده موثر است.
-
تفسیر مسائل روانکاوی پسااستعمارگری و تجزیه و تحلیل کلام در "رمان علفها آواز می خواننداثر دوریس لسینگ
سیده زهرا میرکریم پوردیوکلایی 773هدف از مطالعۀ حاضر، ارائۀ تفسیری روانکاوانه از رمان علف ها آواز می خوانند، اثر دوریس لسینگ است. مبنای تئوریک این پژوهش، تئوری شناخت لاکان معروف به شناختِ سه مرحلهای است. در رمان علف ها آواز می خوانند شخصیت اصلی رمان یعنی مری دچار اختلالات روانی میشود که پژوهش حاضر با استفاده از نظریۀ لاکان به بررسی عواملی میپردازد که منجر به اختلالات روانی مری میشود. مری ترنر عضوی از یک جامعۀ سفید استعماری است. این اختلالات روانی او، هم در سطح فردی و هم در سطح اجتماعی ، شکستِ فردیت را در پی دارد. در واقع میتوان گفت که این مسئلهخبر از شکست استعمارگران سفید پوست در منطقه تحت استعمارشان میدهد. این شکست، صرفا شکست فردیت محسوب نمی شود، و به همین خاطر است که فضای جامعه ی رودزیا نیز با نگاه به نظریه پسا استعمارگری بررسی میشود. دلیل این کار این است که عناصر خارجیِ دخیل در این شکست مقابل چشممان ظاهر شوند. در چنین جامعه ی استعمارگری، خانم و اقای ترنر نتوانستند در سلسله مراتب نژادی، نقش خود را به خوبی ایفا کنند.آقا و خانم ترنر بناست تا وضعیتی ایدهال را به نمایش بگذارند اما عدم توفیق آنها در نشان دادن این وضعیت ایدهآل ماهیت دروغین این سلسله مراتب نژادی آشکار میکند که علی الظاهر ذاتی و طبیعی است. علاوه بر همۀ اینها، محققِ این اثر پژوهشی به تحلیل این شکست میپردازد؛ تحلیل وی مبتنی بر تحلیل گفتمان انتقادیِ استعمارکننده و استعمار شونده و همچنین سلسله مراتب ارباب و برده است. هدف از به کارگیری تحلیل گفتمان انتقادی، دریافتن این مسئله است که چگونه ویژگیهای زبانی و ایدئولوژیک در چنین سلسله مراتبی، موجب مشروعیت قدرت برای حکمرانان (جامعه سفیدپوست) و همچنین موجب منکوب کردن و مطیع ساختن جامعه سیاه پوست میشود. پس از آن، محقق به بحث در باب دیدگاههایی نظری تحلیل گفتمان انتقادی میپردازد که محور اصلی آن را مفاهیم فرکلاک و همچنین جنبۀ موجزی از زبانشناسی کاربردی سیستماتیک هالیدرا تشکیل میدهند. به بیان دیگر، این پژوهش از رهگذر تحلیل مکالمۀ مری و موسی (خدمتکار سیاه پوست) نشان میدهد که عامل مهمی که مرگ مری را رقم میزند اختلالات روانی او است نه صرفاً عملی بی رحمانه موسی در به قتل رساندن او. با این حال آ ایدئولوژی حاکم در آن عصر میخواهد دلیل کشته شدن مری را صرفاً عمل بی رحمانۀ بردهای سیاه پوست جلوه دهد.
-
ارباب حلقه ها در سینمای بعد از 11 سپتامبر
زهرا خلیلیان 773این مطالعه بر آن است تا تاثیر "لحظه تاریخی" بر شهرت، محبوبیت و استقبال و برداشت مردم از اقتباس یک اثر خاص را مشخص کند. افسانه قهرمانی تولکین، ارباب حلقه ها، در سال 1954 برای اولین بار نشر گردید، اما اقتباس سینمایی آن در سینمای هالیوود تا چهل سال پس از انتشار رمان محقق نشد و تنها زمانی این افسانه بر صحنه سینما به نمایش در آمد که جورج بوش، رییس جمهور سابق امریکا، بیانیه "جنگ جهانی ضد ترور" را صادر کرده بود .بر صحنه ی جهان، جنگ "خیر و شر" به طور حقیقی در حال اجرا بود. این بافتار خاص اجتماعی موقعیت را برای اقتباس و استقبال از ارباب حلقه ها، فیلمی که داستان نبرد نیروهای خیر علیه شر در زمین میانه را به تصویر می کشید، مناسب کرد. بررسی موفقیت اقتباس ارباب حلقه ها در پرتو نمایش این فیلم پس از حملات 11سپتامبر، موقعیتی را فراهم می سازد تا بتوان در ظل آن به بررسی تاثیر شرایط روانی، سیاسی-اجتماعی و ساختار ایدئولوژیک یک جامعه بر برداشت و استقبال آن جامعه از یک فیلم مشخص پرداخت. در مورد ارباب حلقه ها اهمیت بافتار بسیار بیشتر است چرا که این اثر خود دارای صحنه های جنگ گوناگون بوده و نیز حول محور "جنگ علیه شر" می گردد و در بافتاری نیز میهمان پرده های سینما شده که شرایط تغییر و تحول و نزاع جدی است. با علم بر این که سینمای پس از 11سپتامبر شاهد تغییر جدی در ذائقه¬ی تماشاگران در انتخاب ژانر بوده است، این مطالعه برآن است تا به بررسی تاثیر شرایط سیاسی-اجتماعی بر این تغیر ذائقه بپردازد. در میان محتمل ترین و منطقی ترین دلایل محبوبیت ناگهانی "فیلم خیالی" به "خلق جهان های موازی" و "همخوانی با وقایع کلیدی تاریخ معاصر" اشاره شده است. موضوعات یاد شده به طور ویژه در ارباب حلقه ها، به عنوان یکی از دو فیلم خیالی موفق پس از 11سپتامبر، بررسی و تحلیل شده – دیگری هری پاتر بوده است. مسائلی همچون "مرزهای آسیب پذیر"، "غیر ناشناس به عنوان اهریمن"، "قحطی"، "قالبی کردن شرق به عنوان شریر" و تقسیم دنیا به دو بخش "خود" و "دیگری" تنها تعداد اندکی از مسایلی هستند که در این مطالعه به عنوان دغدغه های مشترک این فیلم و دوران هم عصرش بررسی شده تا نشان دهد که چگونه امر تطبیق و طنین اندازی توانسته است در موفقیت و شهرت این فیلم تاثیر داشته باشد.
-
خوانش ژیژکی روان زخم در ایستگاه زیرزمینی و پس از زلزله نوشتهی هاروکی موراکامی
دهاقانی-مهسا 773هدف مطالعهی حاضر این است که با بهرهگیری از رویکرد روانکاوانهی ژیژکی به بررسی ماهیت روان زخم و آسیب های روانی ناشی از آن در ایستگاه زیر زمینی و پس از زلزله نوشتهی هاروکی موراکامی بپردازد. اسلاوی ژیژک به کمک اصطلاحات لاکانی نظریهی روان زخم را بسط داده است. وی با استفاده از ساختار "بازنگری تجربهها" که در نظریه های فروید بیان شده و "حقیقت" لاکانی، سه مولفه را در تعریف خویش از روان زخم مد نظر قرار میدهد. نخست آنکه روان زخم ناشی از ورود نا بهنگام حقیقت به مرحلهی نمادین است و تا پیش از آن وجود ندارد. هم چنین روان زخم در مرحلهی نمادین و در ساختار بازنگری تجربهها معنا مییابد. در نهایت واکنش فرد به چنین تجربهای منجر به تولّد فردی جدید میگردد. ایستگاه زیر زمینی گزارشی مرتبط با حملهی تروریستی با گاز سارین در ایستگاه مترو توکیو در سال 1995 است. در بخش اول آن مصاحبههای نویسنده با چندین بازماندهی این اتفاق گردآوری شده است. پس از زلزله مجموعهای متشکل از شش داستان کوتاه است که به طور غیر مستقیم روایت گر حادثهی زلزلهی سال 1995 در شهر کوبهی ژاپن می باشد. پژوهش حاضر در دو بخش گردآوری شده است. در بخش اول حقیقت و ساختار بازنگری تجربه ها به عنوان شاخص های ماهیت روان زخم مورد بررسی قرار گرفته اند. در بخش دوم با مطالعه ی نشانه های روان زخم، آسیب های فردی آن مورد توجه واقع شده است. برخی از شخصیت های این دو کتاب از روان زخم رنج می برند و این تجربهی ناگزیر تنها با گذشت زمان و بازنگری تجربهها معنا مییابد و در نهایت آنها را به افرادی جدید و متفاوت تبدیل میکند. در این پایان نامه دو اثر ذکر شده به عنوان نمونههایی مناسب جهت بکارگیری نظریههای ژیژک دربارهی روان زخم و آسیبهای روانی ناشی از آن معرفی شدهاند.
-
روایت عدم تعلق فرهنگی: مفهوم هیبریدیتی در «خاک غریب» اثر جومپا لاهیری
شریفی-سمیه 772اگرچه مهاجرت پدیده جدیدی نیست شرایط اقتصادی- سیاسی اخیر به آن شتاب مضاعفی بخشیده است. در نتیجه این مهاجرتهای اخیر، تعداد بی¬شماری از افراد با بحران هویت فرهنگی مواجه شده اند. ادبیات به این افراد (مهاجران) فرصتی بخشیده است تا با آفرینش آثار ادبی به بیان تجربه های خود از این پدیده بپردازند. جومپا لاهیری یکی از نویسندگان امریکایی-هندی است که در آثار خود به توصیف این تجربه عدم تعلق فرهنگی پرداخته است. مجموعه داستان خاک غریب(2008) این نویسنده برای مطالعه حاضر انتخاب شده است تا چگونگی تاثیر این پدیده بر شکل گیری هویت شخصیتهای مهاجر در ایالات متحده امریکا مورد بررسی قرار گیرد. برای انجام این بررسی، پژوهش حاضر نیازمند استفاده از رویکردهای انتقادی است که با مفاهیم هویت فرهنگی، مهاجرت، و بازتعریف نقش زنان در نظامهای غربی و پسااستعمار ارتباط نزدیکی داشته باشند. با بررسی اثر خاک غریب جومپا لاهیری از نگاه دو رویکرد نظریه ادبی پسااستعمار و فمینیسم فراملی، پژوهش حاضر استدلال خواهد کرد که هویتهای فرهنگی شخصیتهای مهاجر در اثر لاهیری پیوسته از طریق فرایند هیبریدیتی تولید و بازتولید می شوند.
-
"گمشدگان" به عنوان موردی خاص از شرق شناسی: تحلیل بازنمایی نژادی غیرواقعی
لیلا رنجبر 771این مطالعه در نظر دارد تا با بکارگیری شرق شناسی ادواردسعید به بررسی باز نمایی غیر واقعی نژادهای غیر غربی در سریال
تلویزیونی "گمشدگان" بپردازد. این مطالعه از طریق تجزیه و تحلیل تعدادی از شخصیت های غیر غربی به بررسی مجموعه ای
خاص از باز نمایی های غیر واقعی می پردازد تا نشان دهد که این مجموعه هالیوودی به نحوی داستان غیر غربی ها را می گوید که
می توان گفت از بسیاری جهات مثالی از یک شکل خاص از شرق شناسی است.گمشدگان به باز نمایی غیر واقعی نژادهای غیرغربی
می پردازد و به برتری اروپایی ها در مقایسه با هر نژاد دیگری تاکید می کند. به زبان ساده این سریال تلویزیونی تلاش می کند تا
به تقسیم نژادی بر اساس مفهوم " ما و آنها " بپردازد. این مطالعه روشن می سازد: آنچه که رسانه تولید می کند نه خود به خودی
است و نه کاملا آزاد و مستقل. اخبار لحظه ای اتفاق نمی افتند تصاویر و ایده ها صر فا از واقعیت به چشم و ذهن ما سرازیر نمی
شوند و حقیقت به طور مستقیم در دسترس نیست. بنابراین هدف از این مطالعه این است که روشن سازد چگونه مجموعه ای
گمشدگان یک مثال خاص از شرق شناسی است که به بازنمایی غیر واقعی شرقیها می پردازد و باعث تفسیرهای نادرست درباره
شرقی ها می شود. از منظر شرق شناسی مجموعه ای گمشدگان تلاش می کند تا ویژگی های ساختگی مرتبط با شر قی ها یا غیر
غربی ها را تعمیم دهد و یک تصویر غیر انسانی خاص در مورد آنها در صفحه نمایش هالیوود ایجاد کند. و با انجام این کار به تداوم
یک تصویرتوهین آمیز از آنها پرداخته به نحوی که این تصویر خود در ایجاد بسیاری تصورات غلط فرهنگی درباره شرقی ها موثر
است. به عنوان مثال اعراب به عنوان مردم غیر متمدن تعیین می شوند و اسلام به عنوان دین تروریست ها دیده می شود.
-
تضادهای تراژیک: بررسی تطبیقی شخصیت پردازی در نمایشنامه های سیر طولانی روز به شب اثر یوجین انیل و تنگنا اثر محمود دولت آبادی
کاظم نجیبی 771در طی چند دهه ی اخیر، مفهوم «تراژدی» و «قهرمان تراژدی» توجهی روزافرون را تقریباً در تمام حوزه های نقد ادبی به خود معطوف کرده است. برخی نظیر ارسطو، نیچه، و آرتور میلر به بازخوانی آن پرداخته و برخی دیگر نظیر سارتر، استریندبرگ، یوجین اُنیل، برتولت برشت، و آنتونین آرتود به افزودن ابعاد نوینی به این مبحث همت گماشته اند. آنچه قهرمان تراژدی مدرن را از مفهوم کلاسیک آن متمایز می کند نه لغزش تراژیک متداول در نمایشنامه های چند صده گذشته بلکه تضادهای نهفته در شخصیت و ساختار پیچیده روانی و احساسات درونی وی است. مایکل مَنهیم از منتقدان اُنیل شناس با تکیه بر درک هگلی از مفهوم تراژدی که برپایه تقابل دو خیر و نه خیر در برابر شر استوار است بر این باور است که شخصیت تراژدی مدرن اگرچه از جایگاه و شکوه والای قهرمان های تراژدی های کلاسیک بدور است و وی نیز همچون همه ی مردمان هم عصر خویش در برزخ بی هویتی و معنی گسیختگی گرفتار آمده است، لکن پیچیدگی های روح وی و وجود عناصر متضاد در شکل گیری درک وی از حقیقت پیرامون به وی اجازه می دهد تا تبدیل به شخصیت واقعی تراژیک شود. برای این منظور و برای مطالعه ی تطبیقی دو نمایشنامه مدرن، «سیر طولانی روز بسوی شب» اثر یوجین اُنیل نمایشنامه نویس آمریکایی و «تنگنا» اثر محمود دولت آبادی رمان نویس و نمایشنامه نویس ایرانی را برگزیده ایم تا با مقایسه گام به گام ابعاد مختلف این دو اثر و با تکیه بر خوانش هگلی منهیم از تراژدی نه تنها مرگ تراژدی را در عصر مدرن مردود بنامیم بلکه ثابت کنیم که شخصیت تراژدی مدرن همچنان درکی عمیق از محیط پیرامون داشته و زوال و سقوط تراژیک وی نه تنها بی معنی و پوچ انگارانه نیست بلکه راهی برای بازخوانی عمیق وی است.
-
امکان چالش قدرت در داستان اندوه بار زندگی و مرگ دکتر فاوست اثر کریستوفر مارلو: خوانش نو تاریخ نگارانه
محمدامین یادگاری 771تقریباً بر خلاف تمام نمایشنامه نویسان هم دوره اش، کریستوفر مارلو، پسر بد الیزابتی ها، مدام
در تلاش است که اقتدار نهادهای پذیرفته شده سیاسی، مذهبی و اجتماعی را زیر سوال ببرد. در این راستا، آثار
او به شکل ارگانیسمِ خودکفایی درمی آید که می کوشد خود را از ساختارهای ایدئولوژیکی که بوسیله ی خود آنها
بوجود آمده است جدا سازد. در این زمینه، نمایشنامه های او از مکانی صرفاً برای افشای ساختارهای قدرت،
آنگونه که استیون گرینبلت اشاره دارد، حرکت کرده و به سوی حالتی متعادل تر که بیشتر مورد توجه جاناتان
دالیمور است متمایل می شوند؛ آنجا که به مکانی برای بگوش رسیدن آرای مخالف تبدیل شده و به نومیدی می
کوشند تا وسیله ای برای چالش و واژگون سازی نظام تثبیت شده بیابند، اگر چه در همان حال توسط ساختارهای
دست و پاگیر و همه جا حاضرِ آن مقید می شوند. بنابراین دکتر فاوست می تواند نمونه جالبی در میان دیگر
شخصیت های مارلو باشد؛ از آن رو که فاوست یک یاغی قربانی ست که در عین اینکه می کوشد با ایدئولوژی
غالب روبرو شود و آن را واژگون سازد، خود بدان اعتبار می بخشد و سرانجام بوسیله ی آن نابود می شود.
-
تحلیل گفتمان پسااستعمار: نقدی بر رمان همه چیز فرو می پاشد اثر چینوا آچبه
مهرداد جلالی 770 -
بکت در نمایش نامه نویسی ایرلند: خوانشی پسااستعماری از دو نمایشنامه ی "آخر بازی" و "در جستجوی گودو" نوشته ی سموئل بکت
بامشاد حکمت شعارطبری 770 -
باز از نو: دژاووی ماتم در دوبلینی ها اثر جیمز جویس: خوانش فرویدی
محمدمهدی صالح بیگی 770 -
بررسی مفهوم تمثال پدر در رمان قصر اثر فرانتس کافکا به روش تفسیر فرویدی
کاوس صادقی مال امیری 769 -
"دنیای سومی" هم میتواند حرف بزند: سفر دو گانه بسی هد در رمان مسئله قدرت
سیده مریم حسینی 769 -
نگاهی پسا استعمارگرایانه به شیوه ی روایت در رمان لرد جیم اثر جوزف کانراد
مهدی اعلامی زواره 768