نادیده گرفتن و بی‌توجهی به حضور نویسندگان یکی از رایج‌ترین ایرادات نوشتار دانشگاهی است که هم در آثار نویسندگان مبتدی و هم در آثار نویسندگان خبره مشاهده می‌شود. از این رو، این تحقیق بر آن است تا نمودهای قدرت و جایگاه اجتماعی را در افعال نقل قول در بخشهای مقدمه و بحث مقالات بررسی کند. لذا، با استفاده از زبانشناسی کاربردی نظام‌مند، به تحلیل متن به صورت کمّی (محاسبه و مقایسه فراوانی نشانگرهای درگیرکنندگی مخاطب موجود در افعال نقل قول در بخشهای مقدمه و بحث 100 مقاله پژوهشی) و کیفی (پرداختن به نمود نویسنده) بر اساس طبقه‌بندی‌های ارائه شده توسط مارتین و وایت (2005) و مارتین و رز (2007) پرداختیم. نتایج تحلیلها حاکی از آن است که نویسندگان بخشهای مذکور در مقالات پژوهشی روش‌های مشابهی برای بکارگیری نشانگرهای درگیرکنندگی مخاطب به کار گرفته‌اند. در حقیقت، افعال نقل قول همراه با بسط ارتباطی در بخشهای مقدمه فراوانی بیشتری داشتند، در حالی که در بخش بحث، عکس این حالت رخ داد و افعال نقل قول محدودکننده ارتباطی بیشتری به کار گرفته شده بودند. گرایش به استفاده از این افعال به دلیل ساختار بخش‌های مقدمه و بحث بود. به عبارت دیگر، روشی که نویسندگان جهت گزارش تحقیقاتشان و بیان گرایش‌هایشان به خدمت گرفته بودند، نتیجه ساختار دو بخش مذکور بود. در بخش مقدمه، نویسندگان به توصیف و معرفی دانش از طریق پژوهش‌های دیگر می‌پردازند. در نتیجه، نویسندگان مقالات پژوهشی جهت گشودن فضاهای گفتگو، از نشانگرهای بسط دهنده ارتباطی بیشتری نسبت به محدودکننده ارتباطی استفاده می‌کنند. نویسندگان در بخش بحث به دلیل ساختار استدلالی آن، برخلاف بخش مقدمه، از نشانگرهای محدودکننده ارتباطی بیشتری نسبت به بسط دهنده ارتباطی بهره می‌برند و فضاهای گفتگو را برای دیگران مسدود می‌کنند. بنابراین، نویسندگان مقالات پژوهشی جهت متقاعد کردن خوانندگان درخصوص نتایج تحقیق تمایل دارند که صدای غالب را داشته باشند. این امر منجر به نادیده گرفتن حضور دیگر نویسندگان می‌شود که به نوبه خود باعث نمایان‌تر شدن حضور نویسنده، قدرت بیشتر و موقعیت اجتماعی بالاتر وی می‌گردد. در نتیجه، بسط دهنده ارتباطی با گشودن فضاهای گفتگو جهت دیده شدن حضور دیگر نویسندگان، موجب قدرت کمتر و موقعیت اجتماعی پایین‌تر نویسنده می‌شود، درحالی که محدودکننده ارتباطی با غالب نمودن صدای خود نویسنده و نادیده گرفتن حضور دیگر نویسندگان، موجب قدرت بیشتر و موقعیت اجتماعی بالاتر نویسنده می‌شود.

ظرفیت سیاسی زبان امری انکار ناپذیر است و سیاست مداران به این امر واقف اند. آنها به واسطه کاربرد هوشمندانه و هدفمند از زبان سعی براعمال نفوذ و قدرت بر افکار عمومی و دیگر سیاستمداران دارند. در پژوهش های انجام شده زبان سیاست مداران به طور گسترده بررسی شده است؛ درحالی که زبان دیپلماتیک کنفرانس های خبری همچنان پژوهش فراتری می طلبد. با عنایت به این امر، پژوهش پیش رو زبان دیپلماتیک دو وزیر خارجه ایران(محمد جواد ظریف) و امریکا(جان کری) در کنفرانس های خبری که درباره ی پرونده چالش برانگیز هسته ای ایران برگزار شد را با استفاده از کارکرد نشانه های دیدگاهی مورد بررسی قرار می دهد. بدین منظور، دسته و زیر دسته های دیدگاهی در کنفرانس های خبری با مراجعه به مارتین و رز (2007) و مارتین و وایت (2005) معین گردیدند. همچنین ما نوع و فراوانی ،منابع و هدف این نشانه ها را در بافت متن مشخص کردیم. نتایج نشان دادند که از لحاظ آماری دو مجموعه از داده ها تفاوت معناداری نداشته اند. ولی تحلیل کیفی داده ها حاکی از کاربردهای متفاوت از نشانه های دیدگاهی می باشد.در نهایت ما به این نتیجه رسیدیم که گرایش به مثبت بودن در کنفرانس های خبری جنبه مهمی است و اینکه نشانه های دیدگاهی در تناسب با اهداف و مصالح سخنگو انتخاب می شوند.

چکیده
در طول چند دهه اخیر، بررسی و شناخت ساختارهای ژانری مقدمه در انواع متون علمی هدف مطالعات زیادی بوده است. با این وجود بنظرمی رسدکه بررسی برخی از ساختارهای زبانی (نمودهای دستوری و واژگانی) که میتواند نشانگر ساختارهای ژانری شناخته شده در مقدمه متون علمی باشد، بطور قابل توجهی مورد اهمال قرار گرفته است. بنابراین به منظور بررسی این مسئله که اهداف نهفته در یک مقدمه علمی چگونه در ساختارهای زبانی نمود پیدا میکنند، تحقیق حاضر به بررسی دو فرایند مضمون گزینی و الگوی توالی آغازگری در سه نوع مقدمه در کتب دانشگاهی می پردازد. بدین منظور سه نوع مقدمه (20 نمونه سرآغاز، 20 نمونه مقدمه، و 20 نمونه پیش گفتار) در صفحات آغازین 60 کتاب دانشگاهی در حوزه زبانشناسی کاربردی با استفاده از مدل مضمون گزینی ارایه شده توسط هالیدی (1994) و الگوی توالی آغازگری اصلاح شده توسط مکیب (1999) مورد بررسی کمی قرار گرفتند. همچنین به منظور بررسی این مسئله که آیا نویسندگان متون علمی تمایل به ترویج آثار خود به صورت آشکار (با برجسته کردن ساختارهای زبانی ترویجی) و یا نهفته (با کوچک نمایی ساختارهای زبانی ترویجی) دارند،داده های مطالعه حاضر از لحاظ کیفی نیز بررسی شدند. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که در هرسه ژانر بررسی شده، مضمونهای ساده، متنی، بی نشان و الگوی توالی آغازگری از نوع ساده و خطی از اولویت بیشتری برخوردار بودند.همچنین بجزمضمون بین فردی و الگوی توالی آغازگری از نوع ریم دو بخشی، مقدمه های مورد بررسی بطور قابل توجهی از جهت انواع دیگر مضمونها و الگوهای انتخاب شده متفاوت می باشند. همچنین، بررسی کیفی داده ها نشانگر این مسئله بود که در اکثر موارد نویسندگان تمایل به ترویج کار خود به صورت نهفته داشتند. این تفاوتها را میتوان نشات گرفته از ماهیت ژانر مورد مطالعه و همچنین اهداف نهفته در آن دانست. از آنجاییکه در فرایند نوشتن یک مقدمه علمی نویسنده بدنبال دستیابی به اهداف ویژه ای میباشد، یافته های حاصل از مطالعه حاضر بر ضرورت توجه به اهمیت نقش دو فرایند مضمون گزینی و الگوی توالی آغازگری در دستیابی به اهداف مورد نظر نویسنده تاکید دارند. نتایج بدست آمده از این مطالعه میتواند برای نویسندگان مقدمه های متون علمی بطور عام و به ویژه برای نویسندگان مقدمه های کتب دانشگاهی مفید واقع شود.
 

چکیده:
نادیده گرفتن و بی ارزش انگاشتن یکی از اصول مهم نگارش که همان ظهور گویا و متقاعد کننده نویسنده در متن می باشد، نه تنها در آثار نویسندگان مبتدی بلکه در آثار برخی از نویسندگان خبره و با تجربه نیز مشاهده می شود . از این رو، این پایان نامه که در نوع خود یکی از اولین تحقیقات در این زمینه می باشد بر آن شد تا نشان گرها و عباراتی را که دال بر نمود نویسنده می باشد، در قسمتهای مقدمه و روش تحقیق در پنجاه مقاله و پنجاه طرح پایان نامه تایید شده، بررسی کند. جهت سامان دهی و رمز گذاری داده ها، ابتدا ضمیرهای فاعلی، مفعولی و ملکی اول شخص جمع و مفرد، عبارات خود ارجاعی، ارجاعات متنی و ارجاعات سوم شخص به نویسنده در متن مشخص شدند و سپس نقش های اجتماعی – کاربردی مناسب طبق طبقه بندی ارائه شده توسط هایلند (2002) به آنها اختصاص داده شد که البته چارچوب های نظری دیگر نیز در تعیین نقوش مذکور در نظر گرفته شد. نتایج تحلیل های کمی و کیفی حاکی از آن است که نویسندگان ژانرهای مذکور روش مشابهی برای نمود خود در متن اتخاذ نکرده اند. در حقیقت، بر خلاف تلاش نویسندگان مقالات مبنی بر جلوه دادن ارتباط میان خود و متن، دانشجویان نسبت به ابراز نظر و استدلال بواسطه ارجاعات شخصی محتاط تر بودند. شایان ذکر است این تحقیق، محققان و نویسندگان را به برقراری ارتباط معنادار میان عناصر تحقیق و تجربیات خود فرا می خواند، لذا از تعمیم یافته های مذکور اجتناب میکند.
 

اگر چه مطالعات بسیاری در زمینه نظریه‌ی ارزشیابی صورت گرفته است، آگاهی ما درباره‌ی این نظریه در بسیاری حوزه‌ها کافی نیست. لذا، به دلیل اهمیت شرح پشت جلد کتاب، به عنوان یکی از بهترین ابزارهای اطلاع رسانی وتبلیغاتی کالا وکاربرد آن در حوزه‌های مختلف، وهم چنین عدم وجود مطالعه کافی در بررسی شاخص‌های نگرشی در نقش‌های شرح پشت جلد، در این مطالعه به بررسی برخی عوامل موثر در نگارش شرح پشت جلد کتاب‌های داستانی انگلیسی پرداخته شد. درتحلیل کمی به بررسی نقش/کاربرد اطلاعاتی وتبلیغاتی ودر تحلیل کیفی به بررسی کاربرد شاخص‌های نگرشی در هر دو نقش پرداخته شد. داده‌های این تحقیق از کاندیداهای سال ۲۰۱۴ جایزه ی goodreads.com، در ژانرهای مختلفی همچون: فانتزی، تاریخی داستانی، معمایی انتخاب شد. اساس تحلیل جنبه‌های اطلاعاتی وتبلیغاتی در این تحقیق برپایه‌ی سیستم پیشنهادی ولر (۲۰۰۵) صورت گرفت. به علاوه، در بررسی شیوه‌های مختلف به کارگیری شاخص‌های نگرشی، از مدل ارزشیابی مارتین ووایت (۲۰۰۵) استفاده شده است. یافته‌های تحلیل حاکی از آن است که با در نظر گرفتن جنبه‌های اطلاعاتی وتبلیغاتی می‌توان شرح پشت جلد را به سه نوع تقسیم کرد: تک جنبه ای، دو جنبه‌ای با به کارگیری تنها یک‌بار از هر یک از جنبه‌ها، دو جنبه ای با چندین بار استفاده از هرجنبه. این نوع تقسیم بندی نمایانگر انتخاب‌های پیش روی نویسندگان در نگارش شرح پشت جلد است. در تحلیل کیفی مشخص شد که هر سه شاخص نگرشی در هر دو جنبه به چشم می‌خورند. اما در میزان ونحوه ی به کارگیری آن‌ها تفاوتهایی دیده می‌شود. مطالعاتی از این دست به بهبود دانش نویسنده‌گان نسبت به شیوه‌های نگارش شرح پشت جلد کتاب کمک می‌کند و می توان از آن‌ها در تدوین سرفصل‌های آموزش نویسنده‌گی در جهت ارتقای دانش نوشتاری زبان‌آموزان استفاده کرد. 

An overarching consideration in academic writing is cohesion, which helps enhance text unity. In this vein, the theme/rheme construct is a very important cohesive element at discourse level. Considering the importance of thematicity in academic writing, this study aimed to explore the theme choices and thematic progression patterns of high- and low-graded argumentative compositions. Seventy Iranian bachelor students of English Language and Literature and English Translation and 28 masters' students of English Language Teaching and English Language and Literature from Shahid Chamran University participated in the writing test and the interviews of this study. The compositions were rated and then analyzed based on the Hallidayan (1994) model of thematicity and Daneš' model of thematic progression (as modified by McCabe, 1999). The results showed qualitative and quantitative differences in terms of thematic properties in the high- and low-graded writings. Similarly, qualitative and quantitative thematic differences were detected in both the students' compositions and the argumentative native texts which were used as a criterion measure in this study. Moreover, the answers gleaned from the students in the interview showed that they were not cognizant of the concept of theme. Findings also suggested that the existing rating criteria have not been designed to explicitly assess the thematic quality. Thus, researchers interested in this area should design a rating scale to evaluate the thematic properties of the students' writings at university level. Further research is needed to identify other thematic properties that specify texts that represent other genres.

چکیده: نگارش دانشگاهی به طور اعم و نگارش مقالات پژوهشی به طور اخص، از جمله ضروری‌ترین مهارت‌هایی است که جامعه¬ی گفتمان دانشگاهی می‌بایست احراز کنند تا به‌عنوان عضو حرفه‌ای جامعه قلمداد شوند. متعاقب دستاورد نوآورانه‌ی سوویلز (1981،1990) – مدل ایجاد فضای پژوهشی (CARS)- در باب ساختار مرحله‌‌‌ایِ مقدمه‌¬ی مقالات پژوهشی، علی‌رغم مطالعات عدیده‌ا‌‌ی که تاکنون راجع به ساختار قسمت‌های مختلف مقالات به عمل آمده، مطالعات درباره‌ی بخش پیشینه‌ی تحقیق در پژوهش‌هایِ مطابق با قالب مقدمه-پیشینه-روش-نتایج-مباحثه بسیار اندک‌اند و حتی کند‌¬و‌کاو در مورد تعلق و یا عدم تعلق مقدمه و پیشینه به ژانر مشابه به‌مراتب کم‌تر بوده است. در این پژوهش با استفاده از مدل مفروض CARS سوویلز (2004)، به‌ کاوش تطبیقی مقدمه‌ها و پیشینه‌های تحقیق مقالات حوزه‌ی زبان‌شناسی کاربردی پرداخته شده و تفاوت‌ها و شباهت‌های دو بخش مذکور، در حالت مجزا، از منظر مراحل و (زیر)گام‌ها آشکار گردیده است. پیکره‌ی پژوهش، مقدمه‌ها و پیشینه‌های تحقیق سی مقاله‌ی پژوهشی برگرفته از آخرین شماره‌های پنج مجله‌ی ISI را که مقدمه و پیشینه ی تحقیق را در دو بخش مجزا ارایه کرده بودند شامل شد. یافته‌های تحلیل کیفی نشان داد که هر دوبخش، اگرچه متضمن وجوه تشابه برجسته‌ای هستند، مقصود نسبتاً متفاوتی دارند: مقدمه تصویری کلی از کار پیش‌ رو گذاشته و در عین حال اهداف مشخصی را معین می‌کند و ازاین‌رو نقشی «کلان‌-کارکردی‌تر» ایفا می‌کند، که به‌موجب آن فضای لازمه‌ی پژوهشی را که پژوهش‌گر در بدایت امر به آن محتاج است، ایجاد می‌نماید (کوان، 2006، ص. 52). از سوی دیگر، بخش پیشینه‌ی تحقیق، به‌سبب ارائه‌ی اطلاعات پیش‌زمینه‌ایِ و تعاریف و توضیحات متوسع در باب کار مورد بحث، بیشتر با هسته‌ی پژوهش تنیده می‌‌شود. چینش غیرقابل پییش‌بینی مراحل و میزان بالای تکرار مراحل و زنجیره‌های مطول مراحل و تغیّر در مراحل آغازین و پایانی حاکی از آن است که این بخش از لحاظ ساختار ژانر منعطف‌تر و لذا ناهماهنگ‌تر با موکدات مدل CARS می‌باشد. علی‌رغم این تفاوت‌ها، وجود شباهت‌های زیاد بین دوبخش پیش‌گفته اشاره به این دارد که هردو متعلق به یک دسته ژانر (باتیا، 2001،2004) از مقدمه‌های مقالات پژوهشی هستند. همچنین بر اساس یافته‌های پژوهش حاضر، اصلاحاتی در مدل CARS به عمل آمده و در این تحقیق ارائه شده است.

استفاده از تصاویر در روایت نویسی اهمیت ویژه ای در میان روشها و فعالیتهای نگارشی دارد. این تحقیق به بررسی تاثیر سبک های شناختی ( وابسته زمینه ای/ مستقل زمینه ای) بر نگارش روایی می پردازد. به همین منظور پس از اجرای آزمون مهارت زبانی 30 نفر از میان 70 دانشجوی مترجمی و زبان و ادبیات انگلیسی مقطع کارشناسی انتخاب شدند. سپس این افراد بر اساس نمرات آزمون استاندارد GEFT به دو گروه وابسته / مستقل از زمینه تقسیم شدند. متغیرهای سن و جنسیت در انتخاب این افراد لحاظ نشده بودند. از دانشجویان خواسته شد تا یک فعالیت نگارشی روایی بر مبنای داستان '' قورباغه کجا هستی؟" انجام دهند. این فعالیتها بر اساس مولفه های مربوط به روایت نویسی مورد ارزیابی قرار گرفتند. افراد دارای سبک شناختی مستقل از زمینه عملکرد بهتری نسبت به گروه دیگر داشتند (p<0.05). نتایج این مطالعه پیشنهادات آموزشی و عملی در حوزه تقویت مهارتهای زبانی برای زبان آموزان ارایه می دهد. همچنین، تحقیقات مشابه دیگری با در نظر گرفتن سایر اشکال نگارش در آینده نیاز می باشد.

چکیده:
نگارش یک مقاله علمی –پژوهش سازمان یافته و قابل قبول کاملا حائز اهمیت است. بخش بحث و گفتگو در مقالات تحقیقی یافته های تحقیق را گزارش میدهد، نتایج را تفسیر میکند، ودلایل و نقش نظریه ها را توضیح میدهد. هدف این مطالعه تحقیق در مورد چگونگی ساخته شدن ادعاها و توصیه ها و چگونگی تشخیص ریز ساختارها (نقل قولها ، قطعیت نماها ، تعدیل نما ) در بخش بحث مقالات تحقیق است . بدین منظور 40 مقاله از مجلات معتبر زبانشناسی کاربردی انتخاب گردید که در سال 2014منتشر شده بودند و بر پایه ی اهداف تحقیق این بخش از مقالات تحلیل شدند. از میان کلان ساختارها، حرکت (ادعا) و حرکت (پیشنهاد) برگرفته از مدل Dudley-Events (1994) برای تحلیل بخشهای بحث و گفتگوی مقالات تحقیقی انتخاب گردیدند. تحلیل ریز ساختارها به سه بخش محدود شد: تحلیل نقل قول ها با استفاده از چارچوب پیشنهادی هایلند (1999)، تحلیل قطعیت نما و عبارات تعدیل نما بر اساس ساختار پیشنهادی هایلند (1996). یافته های این تحقیق مشخص کرد که این ابزار عمومی نقشی مهم در حصول اطمینان از کیفیت و دقت نگارش علمی بازی میکنند. برای تحلیل ادعاها و پیشنهادهاازمدل Dudley-Events (1994) وبرای تحلیل ریز ساختارهااز مدل Hyland (1999) استفاده گردید. نتایج حاصل از تحلیل نقل قولها نشان داد که نویسندگان و محققین مقالات تحقیقی بیشتر از نقل قولهای غیر یکپارچه استفاده کرده اند. بیشترین روش نقل قول منبع یا اسناد کردن بود با 39.17% و کمترین آن مبدا بود با 1.21%. کاربرد متناوب از روش نقل قول منبع یا اسناد کردن در قسمت بحث نشان میدهد که نویسندگان در صدد فراهم آوردن توازن یا پشتیبانی برای بحثهایشان هستند. تحلیل قطعیت نماها نشان داد که نویسندگان تمایل به اجتناب از استفاده از ادعاهای محکم با استفاده از افعال کیفیتی دارند و در عوض ترجیح میدهند از صفاتی همچون قوی، قابل توجه، بسیار، و جالب استفاده کنند. تحلیل تعدیل نماها نشان داد که آنها در کاهش نیروی عبارات و ادعاهایشان ایفای نقش میکنند. یافته های این تحقیق اهمیت ابزار عمومی در حصول اطمینان از کیفیت و دقت نگارش آکادمیک را برجسته میکند.

نظر به نقش تعیین کننده ی نگارش دانشگاهی در تحصیلات تکمیلی، و نیز فقدان پژوهشی چشمگیر در خصوص شیوه ی نگارش سرفصل های درون متنی که جزء جدایی ناپذیر تمامی ژانرهای نوشتاری دانشگاهی محسوب می شوند، پژوهش حاضر سعی بر آن داشت که در یک پژوهش تطبیقی بین ژانری به تحلیل سرفصل های داخلی پایان نامه ها و مقاله های چاپ شده در حوزه ی زبانشناسی کاربردی بپردازد. در این راستا، سرفصل های درون متنی 110 پایان نامه و 500 مقاله مورد پژوهش قرار گرفت. این پایان نامه ها از سه دانشگاه معتبر ایرانی فعال در زمینه ی زبانشناسی کاربردی گردآوری شدند و مقاله ها از سه ژورنال معروف ISI برگزیده شدند و از لحاظ کمی و کیفی مورد تحلیل قرار گرفتند. تحقیق حاضر با رویکردی چندجانبه، پس از تقسیم بندی سرفصل های درون متنی پایان نامه ها و مقالات به دو دسته ی سرفصل های قراردادی و کابردی، به یافتن رایج ترین شیوه ی نگارش سرفصل های درون متنی در پایان نامه ها و مقالات پرداخت. منظور از سرفصل های کاربردی آن دسته از سرفصل های درون متنی است که اساساٌ با انتقال محتوا و موضوع اصلی هر بخش سر و کار دارند، و سرفصل های قراردادی به محتوا و فرم های ثابتی که به طور مشترک در سرفصل های درون متنی به کار گرفته می شوند اشاره دارد. احتمال وجود تفاوتی معنادار بین سرفصل های قراردادی و کاربردی به کار گرفته شده در هر یک از دو ژانر مورد پژوهش نیز بررسی گردید. پرسش دیگری که پژوهش حاضر سعی بر پاسخ دادن به آن داشت، امکان تآثیرگذاری انتخاب سرفصل های کاربردی بر افزایش احتمال انتشار مقالات در ژورنال های معتبر است. این پژوهش حول محور جنبه های ساختاری، معنایی و متنی سرفصل های درون متنی پایان نامه ها و مقالات شکل گرفته و همگام با بررسی هر یک از جوانب مذکور از لحاظ کمی و کیفی، پرسش های مطرح شده پاسخ داده شد. به طور خلاصه، یافته های این پژوهش حاکی از فراوانی سرفصل های کاربردی در هر دو ژانر مورد پژوهش به خصوص مقالات بود. تفاوت معناداری تقریباً بین تمامی ساختارهای قراردادی و کاربردی به کارگرفته شده درسرفصل های پایان نامه ها و مقالات مشاهده شد. به علاوه، بهره گیری از سرفصل های کاربردی عاملی تعیین کننده در افزایش شانس انتشار مقالات در ژورنال های پیشرو بین المللی تشخیص داده شد. این پژوهش با هدف یاری رساندن به نویسندگان کتاب های راهنمای نگارش دانشگاهی و نیز طراحان دروس شیوه ی نگارش دانشگاهی در راستای هموار کردن مسیر نویسندگان تازه کار به سوی حرفه ای شدن و شناخته شدن در جامعه ی دانشگاهی به انجام رسید.

گفتمان علمی متشکل از ژانرهای مختلفی است که در بین آنها مقالات پژوهشی در حوزه ی نگارش علمی اهمیت ویژه ای یافته اند. یکی از متمایزترین ویژگی های زبان شناختی نگارش دانشگاهی بسامد بالای ساختارهای اسمی می باشد. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تطبیقی عبارات اسمی در بخش¬های مقدمه و روش¬ شناسی مقالات پژوهشی در حوزه ¬ی زبانشناسی کاربردی بوده تا بدین طریق، دستیابی به دیدگاهی جامع از نحوه ی اظهار مفاهیم با استفاده از الگوهای اسمی در بخش¬های مذکور میسر شود. پیکره شامل بخش مقدمه و روش شناسی 16 مقاله مبتنی بر تحقیقات تجربی با قالب IMRD بود که از جدیدترین شماره ده مجله ISI برگزیده شده و در مجموع 40122 واژه در برمی گرفت که از آنها 3150 مورد عبارات اسمی بودند. از بررسی این ساختارهای اسمی و کلمات پیرامون آنها 15 الگو بدست آمد، که در برخی موارد، بسامد استفاده از آن¬ها در هر بخش متغیر بود، به عبارت دیگر، اولویت استفاده از برخی از الگوها در این دو بخش از مقالات متفاوت بود. همچنین نتایج به دست آمده حاکی از تراکم بیشتر عبارات اسمی در بخش مقدمه، در واقع یک عبارت اسمی به ازای هر 11.3 واژه بود، حال آنکه در بخش روش ¬شناسی یک عبارت اسمی به ازای هر 15.4 واژه آمده بود. به علاوه، فهرستی از رایج ترین عبارات اسمی در هر بخش تهیه شد. با توجه به اهداف و ویژگی ¬های مختلف زبان ¬شناختی هریک از بخش ¬ها، مجموعه ¬های گوناگونی از واژه¬ها کاربرد می یابد، گرچه از پنج عبارت اسمی پربسامد در این دو بخش، چهار مورد یکسان بودند. این یافته ها حاکی از این است که عبارات اسمی در این دو بخش به شکل هایی نسبتا متفاوت ظاهر می شوند. مفاهیم آموزشی ناشی از یافته¬ های این پژوهش در نگارش و خواندن متون دانشگاهی، دوره ¬های انگلیسی در حوزه¬ های تخصصی/انگلیسی در حوزه¬ ی دانشگاهی و برای پژوهشگران کاربرد دارد.

 چکیده
در پی پژوهش های رهگشای سویلز در زمینه ی تجزیه و تحلیل ژانر، محققان علاقمند به این حوزه، مطالعات گسترده ای روی ساختارهای خرد و کلان متون دانشگاهی و غیر دانشگاهی انجام داده اند. با این حال، بیشتر این مطالعات روی مقالات یا پایان نامه ها بطور جداگانه متمرکز شده اند. با توجه به همین موضوع، تحقیق حاضر بر آن است تا بخش نتایج مقالات و پایان نامه ها در زبانشناسی کاربردی را مورد مطالعه قرار دهد. برای همین منظور و برای بررسی نحوه ی ارایه ی گزارش نتایج و بیان دیدگاه راجع به نتایج، به عنوان دو حرکت بلاغی اصلی، توسط محققان حرفه ای و مبتدی، 40 نمونه از بخش نتایج مقالات چاپ شده در مجلات و 40 نمونه از پایان نامه های کارشناسی ارشد در رشته ی زبانشناسی کاربردی انتخاب شد. در انجام این کار، از آنجا که هدف این بود تا توضیحی راجع به این حرکت های بلاغی و تفاوت های احتمالی بین مقالات محققان حرفه ای و پایان نامه های محققان مبتدی ارایه شود، پردازش جز به کل برای انجام تحلیل انتخاب شد. نتایج این پژوهش کمی و کیفی تفاوت هایی در فراوانی گزارش نتایج و بیان دیدگاه راجع به نتایج و شیوه ی ارزیابی نتایج و مقایسه ی نتایج با مطالعات پیشین، به عنوان دو جز از بیان دیدگاه راجع به نتایج در مقالات محققان حرفه ای و پایان نامه های محققان مبتدی نشان داد. بعلاوه، نشان داده شد که محققان حرفه ای در مقایسه با محققان مبتدی، برای حرکت از گزارش نتایج به بیان دیدگاه راجع به نتایج، از بعضی کلمات ربط یا عبارات مقدماتی استفاده میکنند. یافته های این تحقیق، نه تنها محققان مبتدی را با معیارهای نگارش بخش نتایج مقالات خود آشنا میکنند، بلکه میتوانند به عنوان رهنمود هائی برای مدرسین دروس انگلیسی با اهداف دانشگاهی در تهیه و طراحی مواد آموزشی مربوطه استفاده شوند.

 انگیختارهای نگارشی میتوانند به عنوان تمهیدات حمایتی، از طریق برانگیختن افکاردانشجویان وتامین حالت گفتمانی برای نویسنده، در انجام تکالیف جدید نگارشی و ارایه ی بهترین نوشته در مورد موضوع به آنها کمک کنند. نظر به اینکه نگارش نوشته های استدلالی یکی از سبک های با اهمیت نگارش علمی است، این پایان نامه با هدف بررسی تاثیر گونه های انگیختار نگارشی بر شیوه پرداخت نوشته های استدلالی انجام شد. سی نفر مرد و زن دانشجوی کارشناسی ارشد در رشته های آموزش و ادبیات انگلیسی دانشگاه شهید چمران در سه جلسه آزمون متوالی این تحقیق شرکت کردند. در هر جلسه از آزمون، دانشجویان به دو گروه تقسیم شدند: گروه اول یک انگیختار نگارشی در اختیارشان قرار گرفت و گروه دوم هیچ گونه انگیختاری در اختیار نداشتند. پس از آن، جهت یافتن تاثیر احتمالی انگیختارهای نگارشی بر نمرات و کیفیت نوشته های استدلالی، مجموع 90 انشای دانشجویان ارزیابی و بررسی شد.. از سوی دیگر، رابطه بین نمرات دانشجویان و نحوه‌ی آرایش نوشته های استدلالی آنها بر اساس مدل اصلاح شده ی ساختار استدلالی تولمین (1958) نیز مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که انگیختارهای نگارشی هیچ گونه تاثیر قابل توجهی بر نمرات دانشجویان و کیفیت استدلال آنها نداشتند. در عین حال، در خصوص شش مولفه مدل تولمین، رابطه ای مثبت و آشکاری بین نمرات بدست آمده گروه ها و بسامد مولفه ها یافت شد. بر خلاف پیش نگری محققان از عملکرد محرک انگیختارهای نگارشی، یافته های این پژوهش بر این امر دلالت داشت که در دانشگاه شهید چمران ، وجود انگیختارهای نگارشی منجر به بهبود کیفیت نوشته ها و بنابراین دگرگونی در ساختار استدلالی آن نشده است. از این روست که انجام پژوهش های بیشتری برای شناسایی ویژگی هایی که ممکن است بر عملکرد نگارش و بهبود شیوه استدلال تاثیر گذار باشند، ضرورت پیدا می کند

با توجه به نقشی که مهارت نوشتن در زندگی دانشگاهی، حرفه ای، اجتماعی، و شخصی زبان آموزان ایفا میکند، رشد توانایی دانشجویان/ زبان آموزان در این مهارت از اولویتهای اصلی آموزشی محسوب میشود. بدین منظور، یکی از چالشهای اصلی و رایج در این زمینه اتخاذ، ابداع، و یا تمرین استراتژی های نوآورانه و آموزشی صحیح در آموزش جنبه های مختلف زبان دوم، به طور ویژه در اینجا، جنبه های مختلف زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم یا زبان خارجی ثمربخش تر است. با توجه به اینکه موضوع گفتمان نشان دهنده سطح اساسی در سازمان گفتمان است، مطالعه حاضر دو روش در انشانویسی زبان آموزان انگلیسی را مورد بررسی قرار داد که زبان آموزان بتوانند با استفاده از آن به بروز توانایی های نوشتن خود در زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم بپردازند.با توجه به این منظر گسترده، سه موضوع برای نوشتن انشا به زبان آموزان در سه جلسه جداگانه ارائه شد که طی آن به یک گروه از زبان آموزان آزادی برای دستکاری موضوع در انشانویسی و ایجاد تغییرات جزئی داده شد تا بتوانند این مهارت را به سمت ارائه بهترین حالت بالقوه خود سوق دهند، در حالیکه گروه دیگر موضوع را حفظ کردند وازهیچ آزادی برای دستکاری موضوع بهره ای نبردند. تاثیر این گزینه به عنوان یک حرکت بر بروز صحیح توانایی زبان آموزان در مهارت نوشتن و همچنین نحوه اجرای متفاوت دو گروه در مقایسه با عملکرد یکدیگر بصورت کمی و کیفی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده تفاوت معناداری را از لحاظ آماری بین عملکرد دو گروه نشان نداد. با اینحال، بررسی کیفی متن های نوشته شده زبان آموزان حاکی از ان بود که دو گروه از لحاظ نحوه سازماندهی و دفعات استفاده آنها از در انشانویسی در مواردی متفاوت عمل کرده اند.
 

پژوهش در حیطه ی آموزش زبان انگلیسی بر اهمیت آموزش مهارت های ارتباطی در حوزه های زبانی تاکید دارد. در راستای پژوهش های گسترده در حیطه ی ارتباطات روزمره، پژوهش حاضر به شناسایی فراوانی و عملکردکنش گفتاری درخواست برای کالاها و خدمات، و اطلاعات در مکالمات کتاب های آموزشی و فیلم های انگلیسی زبان پرداخته است. پنج کتاب آموزشی سطح پیشرفته ی زبان انگلیسی به نام های Amercian Headway (سرز و سرز، 2010)، Cutting Edge (کانینگهام و مور، 2005)، Discussions A-Z (وال ورک، 2005)، Landmark (هینس، 2008) و New English File (اکسندن و لاتام-کونیگ، 2014) برای این پژوهش برگزیده شدند. گفتار کتاب های درسی بر اساس شش معیار ارزیابی شدند که این شش معیار از پژوهش هایی که در باب سه نظرگاه کنش گفتاری، ادب و گفتار کاوی صورت گرفته است، اتخاذ شدند و به چگونگی و کیفیت اشکال درخواست ها، وجه  درخواست ها از نظرگاه ادب، بافت درخواست ها، ابزارهای کاهنده ی شدت تحمیل درخواست، نوع پاسخ به درخواست ها، و چند شکلی بودن آنها پرداخته است. گفتار هشت فیلم انگلیسی زبان به نام های شهر ویران، دختر همسایه، خوش شانس، هم  اتاقی، شکوه صبح، محافظ خواهرم، بدون توقف، و غرور و تعصب نیز بر اساس معیارهای مشابه سنجیده شدند. نتایج حاکی از آن بود که در مقایسه با فیلم ها، کتاب های درسی به طور کلی از تنوع و فراوانی کمتری برای هر دو نوع درخواست برخوردار بودند و معیار هایی همچون بافت داد و ستدی درخواست برای اطلاعات و وجه¬ منفی درخواست هایی که برای کالا و خدمات ارائه می شوند، از فراوانی بسیار ناچیزی در کتاب های درسی برخوردار بودند. بنابراین پیشنهاد می شود مدرسان این پنج کتاب و طراحان کتب درسی آتی کیفیت دروس خود را از نقطه نظر کنش گفتاری درخواست با الهام از پژوهش های عمل گرایانه  و مثال های واقعی ارتقا بخشند.

این تحقیق به بررسی نقش استفاده و عدم استفاده از زیرنویس فارسی و انگلیسی در تقویت مهارت خلاصه نویسی زبان آموزان میپردازد. از میان نود زبان آموز یک زبانکده در اهواز یک گروه سی نفره انتخاب شدند.بعد از برگزاری یک آزمون مهارت زبانی این گروه به عنوان یک گروه آزمایشی همگن غربال شدند و به 3زیرگروه(زیرنویس انگلیسی و زیر نویس فارسی و بدون زیرنویس) به صورت تصادفی تقسیم بندی شدند. فیلم یکسانی برای هر3گروه با زیرنویس وبدون زیرنویس نمایش داده شد.سریال تلویزیونی planet earth(2006) تهیه شده توسط بخش تاریخ طبیعی شبکه BBC به نمایش درآمد هر قسمت 1ساعته این سریال سفری دور دنیا را به تصویر می کشدو تاثیرات تدریجی تغییرات اقلیمی و فصلی را نمایش میدهد.زبان آموزان فیلم را در3حالت مشاهده کردند:زیرنویس انگلیسی/فارسی و یا بدون زیرنویس.از آنان خواسته شد که بعد از مشاهده قسمت ها ،خلاصه ای از آن را بنویسند. برای ارزیابی نوشته های آنها از روش نمره گذاری اجمالی کوهن (1994) استفاده شد.نتایج نشان داد که گروهی که از زیرنویس انگلیسی بهره مند بودند عملکردی به مراتب بالاتر در قیاس با گروهی داشتند که صرفا در آن از زیرنویس فارسی استفاده شده بود.این نتایج بهتر از گروهی بود که فاقد زیرنویس بودند.در آخر نتایج آموزشی ونظری و عملی بکارگیری زیرنویسهای چند زبانه در تقویت مهارت نگارش زبان آموزان مطرح شد. بهتر است که مطالعه و تحقیق بیشتری برای استفاده از فیلمها و زیر نویسهای مختلف صورت بگیرد.

چکیده
در طی سالها٬ پس از مطالعه ی سویلز در زمینه تجزیه و تحلیل ژانر٬ مطالعات گسترده ای به بررسی بخش های متفاوت ژانرهای مختلف از جمله ژانرهای دانشگاهی و تبلیغی پرداخته اند. با این وجود٬ اکثر ژانرها و گونه های آنها اغلب به طورمقایسه ای یا به تنهایی تجزیه و تحلیل شده اند. ضمن این که عملکرد بیناگفتمانی در ژانرها مورد غفلت قرار گرفته است٬ یکی از ژانرهای نادیده گرفته شده در زبانشناسی کاربردی٬ کتاب های درسی و به ویژه بخش های مقدمه ی آنها است که مستلزم کاوش بیشتری می باشد. با توجه به این نیاز٬ پژوهش حاضر بر آن بود که سه نوع ژانر از مقدمه ی کتاب های دانشگاهی یعنی٬ سرآغاز٬ مقدمه و پیش گفتار را از لحاظ کاربرد ها و ساختار های ژانری بالقوه٬ آنچنان که در نظریه ژانر توسط سویلز(۱۹۹۰) و باتیا (۱۹۹۳) استدلال شده٬ بررسی نماید. علاوه بر این٬ مطالعه فعلی بر این هدف بود که پدیده اختلاط ژانر را به عنوان عامل بیناگفتمانی٬ در سراسر ژانر های متنی فوق الذکربررسی نماید. در انجام این کار٬ پردازش جز به کل به عنوان رویکردی به تجزیه و تحلیل حرکت بلاغی٬ به منظور دستیابی به دیدگاه نسبتا عینی از ماهیت این گونه های ژانرهای مقدماتی دانشگاهی اتخاذ گردید و همینطور نظریه گروندد به عنوان یک روش برای تجزیه و تحلیل کیفی داده ها در جهت پیشروی نظام مند در ایجاد مدل های ژانریک بالقوه انتخاب شد. داده ها که شامل سه مجموعه داده ی جداگانه با تعداد کل ٧٥ نمونه متنی مستخرج از کتاب های درسی زبانشناسی کاربردی بودند٬ به منظورشناسایی اختلاف آماری محتمل در بکارگیری حرکت بلاغی در سراسر سه مجموعه داده ی مورد مطالعه٬ بررسی شدند. یافته های این مطالعه٬ مدل های ساختاری تقریبا مشابهی را برای سه نوع متفاوت از مقدمه ی کتاب دانشگاهی نمایان کرد. با این وجود٬ تحلیل آماری داده ها حاکی از وجود تفاوت هایی ملموس تنها در دو حرکت بلاغی بود. علاوه بر این٬ بررسی صناعات فراگفتمانی و ویژگی های بلاغی در هر سه مجموعه داده٬ نشان داد که چگونه نویسنده های مقدمه ی کتاب٬ منابع ژانری را با موفقیت به تصرف درآورده و یک هدف تبلیغاتی را با یک هدف آموزنده درآمیخته اند. یافته های این تحقیق٬ نه تنها برای نویسندگان در تالیف یک بخش مقدماتی موفق برای کتاب های درسی خود در زبانشناسی کاربردی سودمند می باشد بلکه همچنین میتواند به عنوان دستورالعمل هایی در راستای تغدیه ی آموزش انگلیسی با اهداف ویژه از نظر محتوا و طراحی برنامه درسی و نظام آموزشی استفاده شود.
 

چکیده
امروزه مطالعه ی زبان گردشگری در بین پژوهشگران حوزه ی تحلیل متن رواج گسترده ای یافته است. تاکنون مطالعات فراوانی در زمینه ی زبان آگهی های گردشگری انجام گرفته است. با این حال، هیچ یک از این مطالعات متن این گونه آگهی ها را از دیدگاه "نظریه ی ارزیابی" بررسی نکرده است. این مطالعه برآن¬ است تا این شکاف موجود را پوشش دهد. کاربرد "راهبردهای ارزیابی"، که به عنوان شاخه ای از زبان شناسی کاربردی سیستمیک شناخته شده اند، در متون حوزه گردشگری و نیز منابع زبانی به کار رفته جهت اجرای این راهبردها از جمله مسائل مهم مورد مطالعه این تحقیق است. بدین منظور، شیوه های مختلف و نیز تفاوت های موجود در به کارگیری راهبردهای ارزیابی در متون گردشگری مورد بررسی قرار گرفته و منابع لغوی-دستوری استفاده شده جهت به کارگیری این راهبردها در داده ها شناسایی و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. این مطالعه برروی پنجاه آگهی الکترونیک که توسط موسسات گردشگری در سراسر ایالات متحده آمریکا در محدوده زمانی سال 2012 تا 2013 منتشر شده اند انجام گرفته است. در ابتدا داده ها به طور کمی مورد بررسی قرار گرفته و تفاوت های آماری در به کارگیری انواع راهبردهای ارزیابی در آگهی های گردشگری شناسایی گردید. اولویت ها در به کارگیری این راهبردهای ارزیابی نیز از طریق تحلیل کیفی آشکار گردید. یافته های این تحقیق گویای آنست که راهبردهای ارزیابی به طور فراوان در متن آگهی های گردشگری به چشم می خورند. الگوهای متفاوت مورد استفاده جهت اجرای راهبردهای ارزیابی نیز به همراه مثال شرح داده شد و در نهایت نیز چهار درون مایه ی اصلی که در تمامی آگهی ها به چشم می خورد به همراه منابع ارزیابی به کاررفته جهت ایجاد آنها معرفی گردید. همچنین مشخص شد که می توان از بخش های الگوی ارزیابی به عنوان ابزاری توانمند در ترویج و تبلیغ مکان های گردشگری از جنبه های متفاوت استفاده نمود. یافته های این تحقیق نه تنها برای سرمایه گذاران در صنعت گردشگری سودمند بوده، بلکه میتوان از آنها در جهت بهبود محتوا و طرح برنامه های درسی دوره هایی چون انگلیسی با اهداف ویژه و انگلیسی با هدف کار استفاده نمود.